سفارش تبلیغ
صبا ویژن

☆★☆ عشق شیطونک☆★☆

باورم کن

 


 



سپیده بودی واسه من واسه شب وستاره هام
رفتی ولی موندی هنوز تو دفتر خاطره هام
هنوز توی اتاق من عطر تو رو حس میشه کرد
جای تو خالی و منم همه وجودم شده درد
حالا دیگه ترانه هام ترانه ی بی کسیه
حالا دیگه شبای من شبای دلواپسیه
نمی دونم چرا دلت از دل من جدا شده
رفتی و کار هر شبم گریه بی صدا شده
گریه بی صدا شده
کاشکی فقط یه روز بیای واسه یه لحظه دیدنت
منتظرن چشمای من منتظر رسیدنت
وقتی تو بودی آسمون برام پر از ستاره بود
اومدنت برای من یه فرصت دوباره بود
رفتی نمی دونم چرا دادی منو به بی کسی
هیشکی مثل من نمی شه یه روز به حرفم می رسی
یه روز میشه دل خودت بشه گرفتار کسی
هیشکی مثل من نمی شه یه روز به حرفم می رسی
یه روز به حرفم می رسی


آسمان

امشب آسمان را به گریه در خواهم آورد
امشب یکی خواهد مرد
امشب ستاره ی دنباله دار در پی یک جسد است
امشب یکی از عشق مینالد
امشب شبی مستانه است
امشب آنچه که بوده است به پایان خواهد رسید
امشب یکی با تمام خا طراتش خواهد مرد




 


نصف شب


اون مهربان امد و رفت


اون مهربان بی صدا امد و با صدا رفت


اون مهربان دلم را برد


خانه ام را روشن کرد


دلم را هوایی کرد  و رفت


گلی کاشته شد


ابی به پای گل ریخته شد


میوه نیامده رفت


گل رفت


باد غیرت وزیدن گرفت


در چشم بر هم زدنی همه را با خود برد


دلی را خونی کرد دلی را پریشان کرد


می گفت تا همه جا هستی


گفتم هستم


 نه او بود


 او گناهی نداشت


ملاحظات او را برد


تگرگی زد و گل را ریخت


دوستی را باد برد


به اسمان رفت


رفت تو کویر


نه گیاهی  نه ابی  و نه گلی


خاطره ای ماند


نقشی و یادی


دوستت دارم چه باشی چه نباشی 


در دلم برای همیشه هستی


دوست داشتی می تونی بیایی 


خانه پاکیزه است


گل را دو باره می کاریم


اب می دهیم و به پای گل میمانیم


هستم


فراموشت نمی کنم


از جنس شیشه

ببین چشامو که صدات می کنن هر دم...................................................فروغم!


اگه نباشی ازشون می ریزه شبنم........................................................فروغم!


از این جدایی شدن خسته دیگه کم کم...................................................فروغم!


همش بهونه می گیرن پُر بشن از نم....................................................فروغم!


فدای اون سرخی لبهای تو من شم......................................................فروغم!


بخند که خندت منو دک می کنه از غم..................................................فروغم!


بیا و دستاتو بذار تو دست سردم........................................................فروغم!


بیا و لبهاتو بذار رو لب سردم............................................................فروغم!


رَحمِت بیاد به عشق من! ببین چه سردم!.............................................فروغم!


از وقتی عاشقت شدم نیستی و سردم..................................................فروغم!


فدای اون سرخی لبهای تو من شم.....................................................فروغم!


بخند که خندت منو دک می کنه از غم..................................................فروغم!


تشنه ی بوسه هات تو این کویر خشکم................................................فروغم!


قصه ی غصه هات طرب نذاشته واسم.................................................فروغم!


موجای دریا شدم و ساحلی واسم........................................................فروغم!


سر به بیابون می ذارم نیای کنارم .......................................................فروغم!


فدای اون سرخی لبهای تو من شم.......................................................فروغم!


بخند که خندت منو دک می کنه از غم....................................................فروغم!


حق دارم از فراق تو من کم بیارم.........................................................فروغم!


وقتی سر آروم روی شونه هات می ذارم...............................................فروغم!


همه خنده های تو رو به یاد میارم........................................................فروغم!


بیا و تنهام نذار و بمون کنارم............................................................فروغم!


فدای اون سرخی لبهای تو من شم.....................................................فروغم!


بخند که خندت منو دک می کنه از غم..................................................فروغم!


 


با حال

 

من و درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو بشه


تا سکوت هر شب من با هجومت روبرو بشه


بی هوا بدون مقصد سمت طوفان تو میرم


من و درگیر خودت کن بلکه ارامش بگیرم


با خیال تو هنوزم مثل هر روز و همیشه


هر شب حافظه ی من پر تصویر تو میشه


با من غریبگی نکن با من که درگیر توام


چشمات و از من بر ندار من مات تصویر توام


تو همین جایی همیشه با تو شب شکل یه رویاست


اخرین نقطه ی دنیا تو جهان من همین جاست


تو همین جایی و هر روز من به تنهایی دچارم


من و نزدیک خودم کن تا تو رو یادم بیارم



خوب می دانم بی تو غریبم
روزها چه بی خبر میگذرند
انگار به من , به تو و به خاطره هایمان اعتنایی نمی کنند
!
بدون تو از زمستان می نویسم

و توی گلدان های دلم
آرزوهای همیشه کال را می نشانم
خوب می دانم بدون تو کسی حال دفترم را نمیپرسد
و از میان شالیزارهای نگاهم رد نمی شود
,
خوب می دانم کسی مثل تو به پروانه های خیالم سلام نمی کند

کاش میتوانستم تک بیتی قشنگ برایت بنویسم
که بوی صداقت بدهد
کاش میتوانستم لحظه های شاعرانه ام را برایت قاب کنم
من به اندازه بی کرانگی آسمان ها به مهربانی ات معتقدم
معتقد...


ززن زلیل

الهی به مردان در خانه ات ... ... ... ... ... ... ... به آن زن ذلیلان فرزانه ات

به آنان که با امر روحی فداک ... ... ... ... ... ... نشینند و سبزی نمایند پاک

به آنان که از بیخ و بن زی ذیند ... ... ... ... ... ... شب و روز با امر زن می زیند

به آنان که مرعوب مادر زنند ... ... ... ... ... ... .. ز اخلاق نیکوش دم می زنند

به آن شیر مردان با پیش بند ... ... ... ... ... ... ... که در ظرف شستن به تاب و تبند

به آنان که در بچه داری تکند ... ... ... ... ... ... ... یلان عوض کردن پوشکند

به آنان که بی امر و اذن عیال ... ... ... ... ... ... ... نیاید در از جیبشان یک ریال

به آنان که با ذوق و شوق تمام ... ... ... ... ... ... به مادر زن خود بگویند: مام

به آنان که دارند با افتخار ... ... ... ... ... ... ... ... نشان ایزو نه، زی ذی نه هزار

به آنان که دامن رفو می کنند ... ... ... ... ... ... ... ز بعد رفویش اتو می کنند

به آنان که در گیر سوزن نخند ... ... ... ... ... ... ... گرفتار پخت و پز مطبخند

به آنان قرمه سبزی پزان قدر ... ... ... ... ... ... ... به آن مادران به ظاهر پدر

الهی به آه دل زن ذلیل ... ... ... ... ... ... ... ... به آن اشک چشمان ممد سبیل

به تن های مردان که از لنگه کفش ... ... ... ... ... چو جیغ عیالاتشان شد بنفش

که ما را بر این عهد کن استوار ... ... ... ... ... ... ... از این زن ذلیلی مکن برکنار

به زی ذی جماعت نما لطف خاص ... ... ... ... ... ... نفرما از این یوغ ما را خلاص


جوک های اصفهانی

    نظر

به اصفهانیه می گن باموز جمله بساز می گه که صبح دادم سرویس ها رو موزاییک کردن


 


اصفهانیه موز میخوره پوستش رو می زاره لای دفتر خاطراتش!


 


اصفهانیه در حال مرگ بوده از زنش می پرسه محمد کجاست ؟ زنش میگه : همین جا کنارت نشسته . میگه علی کجاست ؟ زنش میگه اونطرفت نشسته . میگه حامد کجاست ؟ میگه اونم همین جاست . یهو داد می زنه پس برای چی چراغ اون اتاق بی خودی روشنه ؟


 


زن اصفهانی یه پسر بچه اش را دم بالکن نشونده بود و قربون و صدقه اش می رفت. دست به آلت بچه میذاشته و میگفته ...این قوقولش سیصد تومن. اون قوقولشم چارصد تومن. این یکی شم پونصدتومن.....مرد رند اصفهانی که داشته از زیر پنجره می گذشته رو به زنه میگه : ببخشین آباجی ...شوما که قیمت دستتونه میشه یه قیمتی هم رو معامله ما بزارین؟


 


یه روز یه موش میره خونه ی یه اصفهانی سو هاضمه می گیره میمیره


 


یه روز یه اصفهانی موز میخوره معده اش تعجب میکنه


 


یک اصفهانیه جوهر خودکارش تموم میشه ترک تحصیل میکنه راضی


 


اصفهانی یه با اتومبیلش وارد تعمیرگاهی شدو به مکانیک گفت: لطفا یه استکان روغن توی موتور، یه لیوان آب توی رادیاتور بریزین. مکانیک گفت: لاستیکاتون هم کم بادن اجازه بدین توش کمی سرفه کنم!!!


 


اصفهانیه داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام می دهند یا نه.


 


در هلند نمایشگاه گلی برپا شده بود و اصفهانی یه به نمایندگی از ایران در این نمایشگاه شرکت کرده بود . مدتی که اصفهانی یه توی غرفه نشسته بودحوصله اش سرمی ره و برای سرکشی به غرفه های دیگه از غرفه خارج می شه و می ره سراغ غرفه ی هلند و از هلندی یه می پرسه : ببخشین عمو شما چه گلی رو پرورش می دین؟هلندی یه با افتخار می گه : در کشور هلند ،ما گل لاله پرورش می دیم.اصفهانی یه با خنده می گه : این که چیزی نیست. ما تو ی اصفهون بچه هامون کونشونو با این گل شما پاک می کنن... و از غرفه ی هلندی یه می ره.هلندی یه می ره سراغ غرفه انگلیس و جریانو براش تعریف می کنه. انگلیسی یه می گه : بگذار بیاد خودم حسابشو می رسم. اصفهانی یه سراغ غرفه انگلیُسی یه می آد و سوالش را تکرار می کنه. انگلیسی یه می گه : ما در کشورمان گل رز پرورش می دیم و 700 گونه رز داریم و... اصفهانی شیطون دو باره می گه : اولا که گل رز بومی اصفهونه و ثانیا این که چیزی نیست توی اصفهون ،بچه های ما کونشونو با گل رز پاک می کنن. و از غرفه انگلیسی میره. آن دو تصمیم می گیرن که برن سراغ اصفهانی یه وهمین جوابو به خود اصفهانی یه تحویل بدن. با زیرکی و موذیانه خودشونو به غرفه ی اصفهانی یه می رسونن و ازش می پرسن : ببخشین توی شهر شما چه گلی پرورش می شه؟ اصفهانی یه با خنده می گه : توی شهر ما اصفهون کاکتوس پرورش میشه ...حالا اگه میتونین ، بیایین کونتونو باهاش پاک کنین!!!


 


 


یه روز یه آلمانی و یه تهرانی و یه اصفهانی می افتند تو دریا نهنگه میاد آلمانیه و تهرانیه را میخوره ازش میپرسند پس چرا اصفهانی را نخوردی میگه آخه دو سال پیش یه اصفهانی خوردم تا حالا اسهالم


 


یه روز یه اصفهانی ازدواج میکنه برای اینکه خرجش کمتر بشه تنها میره ماه عسل


 


یه روز یه اصفهانی قرص اکس می خوره میره تو تاکسی دونفر را حساب میکنه؛


 


در اصفهان هیچکس ساعت ندارد برای اینکه همه از ساعت میدان شهر استفاده می کنند .


اصفهانیه یه موز میخوره تا یه هفته دستشویی نمیره!


پدر عروس اصفهانی به مادر عروس: یارو اومده‌س، دیده‌س، پسندیده‌س، برداشته برده‌س، خورده‌س، مالونده‌س، چلونده‌س، زده‌س پکونده‌س، حالا آورده میگه: پاره‌س


 


یه اصفهونیه زنش رو توی عربستان گم می کنه. بعد از دو هفته زنش بهش زنگ میزنه میگه حاج آقا دو کلمه حرف حساب دارم: نه پولت پولس نه دولت لولس


 


یه وزنه محکم از بالای یه ساختمون می افته روی پای یه اصفهانی، اصفهانی داد میزنه:آخ! کفشم، اوخ!


 


یه روز یه مردی در اصفهان در یه خانه ای را میزنه و مقدار آب برای رفع تشنگی درخواست میکنه دختر بچه ای دم در میاید و یک کاسه دوغ خنک به مرد میده ، وقتی مرد تا آخر دوغ را سر میکشد به دختره میگه کوچولو شما هر که درب خانه تان را بزنه و آب بخواهد بهش دوغ خنک میدید دختر بچه میگه نه بابا دیشب مهمان داشتیم دوغ درستکردیم منتها سوسک افتاد توش برای همین چون می خواستیم دور نریزیم دادیم شما خوردید ، با شنیدن این حرف مرد عصبانی میشه و میزنه کاسه دوغ را میشکنه، آنوقت دختر داد میزنه و میگه مامان - مامان این آقائه زد کاسه غذای سگمان رو شکست


 


از 5 راه میشه تشخیص داد یه نفر اصفهانیه ، اول اینکه همشون زیرشلواری آبی راه راه می پوشن ( البته شاید با خوندن این مطلب سریع اونو عوض کنن ) ، دوم اینکه با خوردن هر قلوب نوشابه نگاهی به شیشه میکنن به کجا رسیده ، سوم اینکه تا در بستنی رو باز میکنن سریع یه لیس به درش میزنن ، چهارم اینکه وقتی براشون مهمون میاد دم در می ایستند و به جای اینکه بگویند بفرمائید تو میگن چرا نمیای تو ، پنجم اینکه من اصفهانی نیستم ، ولی چرا این کار ها رو میکنم  


 


بچه یه اصفهانی شکم درد میگیره میبرنش بیمارستان دکتره بعد از عمل از اتاق عمل میاد بیرونو میگه الحمد و لله عمل با موفقیت انجام شد و ما این سکه 5 ریالی رو از شکم بچه در اوردیم اصفهانیه میره جلو میگه آقای دکتر اول 5 ریال ما رو بدین حسابمون با هم قاطی نشه .  


جوک های اصفهانی

    نظر

یه روز یه اصفهانی با زن وپسرش میرن کنار رودخونه برای پیک نیک که برای‎ ‎نهارشون سه تا تخم مرغ می برند! یدفعه پسرشون را آب ‏می بره که پدره داد می زنه:‏‎ ‎خانوم بچه رو آب برد ‏‎ ‎دو تا تخم مرغ بیشتر درست نکن!


اگه گفتید چه جوری میشه اصفهانی رو زجر داد: ببندیش به تیر برق وبهش بگین کوچه اون طرفی شام میدن


دانشگاه صنعتی اصفهان که بودم میدیدم بچه های اصفهانی روزهایی که کلاس هم ندارند باز هم از ساعت 7 صبح تو دانشگاه هستند تا 7شب و با خودم میگفتم دانشجو یعنی اینها ولی بعد فهمیدم ژتون صبحانه و نهار و شام عامل این اعتکاف در دانشگاه بوده  


اصفهانیه کارت اینترنتش تموم میشه میندازتش تو آب جوش 


 


یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زده 


اصفهانی تف میکنه آب بدنش کم میشه  


یه روز یه اصفهانیه توی یکی از پادگانهای تهران خدمت می کرده . بچه تهرونی ها برای اینکه اونو اذیت بکنند توی غذایش تف می کردند و اون هیچ چی نمی گفت بعد از چند روز تهرونی ها قرار میگزارند که باهاش دوست بشوند اصفهانیه میگه از کی میخواهید با من دوست بشوید میگند از فردا , اصفهانیه هم میگه من هم از فردا نمیشاشم توی سماور  


اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده  


یه اصفهانی به یه عربه  گفت چقدر میدی تا من یه چشممو با دندون گاز بگیرم عربه میگه شرط صد تومن و اصفهانی یه چشمش رو که مصنوعی بود در میاره و با دندون گاز میگیره چند دقیقه بعد اصفهانی باز میگه چقدر میدی تا اون چشممو هم گاز بگیرم خلاصه یه دویستی شرط میبندند اصفهانیه دندون مصنوعیش رو در میاره و بااون چشم دیگش رو گاز میگیره عربه تصمیم میگیره تلافی کنه یه چند دقیقه بعد اصفهانی بازم میگه خوب حالا چند میدی تا رو شلوارت من جیش کنم ولی شلوارت خیس نشه عربه گفت پنج تومن اصفهانیه هم قبول کرد و رو شلوار عربه جیش کرد عربه دید شلوارش خیس شد پنج تومنو گرفت و رفت  


زمان دانشجویی با یکی از دوستان که اصفهانی بود با ماشینش رفته بودیم بیرون (دوتایی), این رفیق ما یه جارو خلاف رفت و پلیس جلوشو گرفت و جریمش کرد, آقا چشمتون روز بد نبینه این رفیق ما یقه مارو چسبید که موقع خلاف و جریمه شدن تو هم تو ماشین بودی باید نصفشو بدی!  


یه اصفهانیه به دوستش میگه : حسن خودکار داری . میگه نه جوهرش تموم شده . به اون یکی دوستش میگه : مجتبی مداد داری میگه نه مدادم نوکش شکسته . اصفهانیه میگه ای بدبختا حالا باید از خودکار خودم استفاده کنم


اصفهانیه داشته تو اتوبان 180 تا سرعت میرفته، افسره جلوشو میگیره، بهش میگه: شما گواهینامه دارین؟ یارو میگه نخیر! میگه: کارت ماشین چی؟ مرده میگه: دارم ولی مال خودم نیست، مال اون بدبختیه که جسدش تو صندوق عقبه! افسره کف میکنه، میره سریع به مافوقش گذارش میده. خلاصه بعد از یک ربع سرهنگ مافوقش میاد، از مرده میپرسه: آقا شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین؟! یارو میگه: چرا قربان، بفرمایین! دست میکنه از تو داشبرد گواهینامه و کارت ماشین رو درمیاره، میده خدمت سرهنگ. سرهنگه میگه: می‌تونم صندوق عقب ماشینتونو بازرسی کنم؟ اصفهانیه میگه: خواهش میکنم، بفرمایید. سرهنگه میره در صندوق عقب رو باز میکنه، میبینه اونجا هم خبری نیست. برمیگرده به مرده میگه: ولی زیردست من گزارش داده که شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین و یه جسد هم تو صندوق عقب ماشینتونه! اصفهانیه میگه: نه قربان دروغ به عرضتون رسوندن! خودتون که مشاهده کردین. به خدا این افسره عقده‌ایه! دوست داره بیخودی به ملت گیر بده! لابد بعدشم گفته که من داشتم 180 تا سرعت می‌رفتم! 


 


یک اصفهانی چایی میاره برای مهموناش ولی قند نمی یاره .می گه به قند بالای یخچال نگاه کنید و چای بخورید یه بچه ای میره تو بحر قنده اصفهانیه میزنه پشت کله پسره می گه من گفتم چای با قند بخور نه چای شیرین


  یه بار یه شیرازی وارد اصفهان میشه از یه اصفهانیه می پرسه :آقا این طرفا دستشویی کجاست؟ اصفهانیه می گه: ته این خیابون زیر یه رستوران پله ها رو بگیر برو پائین. شیرازیه می گه :ممنون آخه یه بدهی به اصفهانیها دارم می خوام بدمو بیام. اصفهانیه که می بینه رودست خورد در جواب می گه:ندادی هم ندادی دادا تا ته بخور یه آب هم روش


اصفهانیه داشته تو خیابون میرفته که یهو میبینه اوضاع دل و روده خرابه و به شدت نیاز به قضای حاجت داره! خلاصه یخورده اطراف چرخ میزنه تا آخر یک توالت عمومی پیدا میکنه. خوشحال و خندان میره تو که یهو دم در یک مردک لندهور جلوشو میگیره، میگه: کجا عمو؟! اینجا توالتش ورودی داره، 200 تومن! اصفهانیه شاکی میشه، میگه: انصافتو شکر! یک ریدن دویست تومن؟! نمیخوام! خلاصه میاد بیرون، یکم دیگه چرخ میزنه میبینه نه اوضاع خیلی خرابه، برمیگرده، میگه: درک بیا اینم دویست تومن. یارو میگه: نـُچ! نرخا بالا رفته، ورودی جدید 500 تومنه! اصفهانیه تا فیهاخالدونش میسوزه، میگه: یعنی چی؟! مگه سر گردنست؟! آدم به خودش برینه به صرفه‌تره! خلاصه باز شاکی میاد بیرون، یکم راه میره، میبینه الانه که وسط آدم و عالم برینه به خودش، زود بر میگرده، باحال زار یک پونصدی میده، میگه: بیا بابا اینم 500 تومن. باز صاب توالت یک ابرو میندازه بالا، میگه: نـُـچ! چون تو مضیقه‌ای ورودیت میشه هزار تومن! اصفهانیه که دیگه عرق از بناگوشش سرازیر شده بوده، میگه: بابا سگ خور! بیا اینم هزار تومن، بزار برم برینم! خلاصه میره تو. مردک توالت‌چی(!) میبینه یک ربع گذشت، نیم ساعت گذشت، یک ساعت گذشت، آقا نیومد بیرون. میره در توالت رو باز میکنه، میبینه اصفهانیه با کمربند خودشو دار زده، یک یادداشت هم گذاشته که: "کسی که تو این گرونی فرق گوز و ان رو نمیفهمه فقط واسه مردن خوبه"!  


یه خانواده اصفهانی بعد از یک هفته که موز خریدند مردند ؟ چون برای اینکه مزه موز نره دیگه آب نخوردند


اصفهانیه پسرش بعد از ده سال از آمرکا برمیگرده میبینه پدرش یک متر ریش داره پسره میپرسه بابا چرا ریش گذاشتی پدرش میگه :آخه مادرت رو طلاق دادم ریش تراش هارو با خودش بردست  


یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه آقا شما را به خدا یقمو ول کنین گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشه  


بچه اصفهانی سر سفره غذا می خورده.باباش با لهجی شیرین اصفهانی بهش میگه باباجون اینقدر غذا بخور که سیر بشی نه اینقدر که خسته بشی  


اصفهانیه میره دکتر میپرسه آقای دکتر من چکار کنم خساستم از بین بره؟ دکتر جواب میده : ژنتیکیه، ولی اگه 18 میلیون خرج کنید مغزتونو جراحی میکنم خوب میشید. خلاصه عملش میکنند بعد که به هوش میاد و میخواد بره خونه میگه: آقای دکتر سکه 25 تومنی باقیه پولمو بدین، اگه توی راه خیلی خسته شدم باقیشو با اتوبوس برم!  


چندتا تهرونی اومده بودن اصفهون گردش، توی میدون نقش جهان درشکه سوار میشن تا کمی تاب بخورن، اسب درشکه زبون بسته بهش فشار میآدو وسط راه یه صدائی ازش در میره، تهرونیها هم برا اینکه درشکه چی رو مسخره کنن بلند بلند بهم دیگه میگن به به، بجه ها درشکه های اصفهان هم رادیو داره، پیرمرد درشکه چی خیلی خونسرد سرشو برمیگردونه و میگه: آره آمو (عمو ) ولی فقط موج تهرونو میگیره


  یه بار یه اصفهانیه داشته با خانوادش از جلوی رستوران رد میشده بوی خوب غذا رو احساس می کنن. به بچه هاش میگه بچا اگه بچای خوبی باشین یه دفه دیگه هم از اینجا ردتون می کنم.  


 یه روز یه رشتیه میره اصفهوون بازار پارچه فروشا اولین مغازه که میرسه میگه :ببخشید پارچه جون دار دارین؟ اصفهونیه میگه بفرمایین این یکی خیلی جون داره رشتیه میگه نه . جوندارتر اصفهونیه میگه این یکی خیلی جونداره رشتیه باز میگه :نه جوندارتر اصفهونیه میگه :ببخشید ها میشه بپرسم برا چیچی می خواین ؟ رشتیه میگه :برای زیر شلواری اصفهونیه میگه : اینو ببرین قول میدم کونتون پاره شه این پارچه پاره نشس  


یه اصفهانی میخواسته پول به کسی بده دستش می لرزید . گفتند زودباش چرا می لرزی ؟ میگه آخه میخوام پول بدم ، جون که نمیخوام بدم که یهو بدم


جشنواره فیلم اصفهان 1- دو نفر با یک تخم مرغ ! 2- تا حالا موز خوردی؟ ! 3- 10 نفر زیر یک چتر ! 4- من هوشنگ 15 تومان دارم ! 5- دیشب باز هم پیتزا خوردم


 اصفهانیه گوشت غذا رو میخوره آبشو میده زنش میگه بخور گوشت توش بوده .نصف شب زنش شورتشو در میاره میده شوهرش میگه بکن کس توش بوده.


بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن میمیره، علی میره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگراف‌خونه می‌گه: هر کلمه هزار تومان، برای تاریخ و امضا هم پول نمی‌گیریم. علی می‌گه بنویس: بهمن تیر خرداد مرداد !


جوک های اصفهانی

    نظر

یه روز یه اصفهانی با زن وپسرش میرن کنار رودخونه برای پیک نیک که برای‎ ‎نهارشون سه تا تخم مرغ می برند! یدفعه پسرشون را آب ‏می بره که پدره داد می زنه:‏‎ ‎خانوم بچه رو آب برد ‏‎ ‎دو تا تخم مرغ بیشتر درست نکن!


اگه گفتید چه جوری میشه اصفهانی رو زجر داد: ببندیش به تیر برق وبهش بگین کوچه اون طرفی شام میدن


دانشگاه صنعتی اصفهان که بودم میدیدم بچه های اصفهانی روزهایی که کلاس هم ندارند باز هم از ساعت 7 صبح تو دانشگاه هستند تا 7شب و با خودم میگفتم دانشجو یعنی اینها ولی بعد فهمیدم ژتون صبحانه و نهار و شام عامل این اعتکاف در دانشگاه بوده  


اصفهانیه کارت اینترنتش تموم میشه میندازتش تو آب جوش 


 


یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زده 


اصفهانی تف میکنه آب بدنش کم میشه  


یه روز یه اصفهانیه توی یکی از پادگانهای تهران خدمت می کرده . بچه تهرونی ها برای اینکه اونو اذیت بکنند توی غذایش تف می کردند و اون هیچ چی نمی گفت بعد از چند روز تهرونی ها قرار میگزارند که باهاش دوست بشوند اصفهانیه میگه از کی میخواهید با من دوست بشوید میگند از فردا , اصفهانیه هم میگه من هم از فردا نمیشاشم توی سماور  


اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده  


یه اصفهانی به یه عربه  گفت چقدر میدی تا من یه چشممو با دندون گاز بگیرم عربه میگه شرط صد تومن و اصفهانی یه چشمش رو که مصنوعی بود در میاره و با دندون گاز میگیره چند دقیقه بعد اصفهانی باز میگه چقدر میدی تا اون چشممو هم گاز بگیرم خلاصه یه دویستی شرط میبندند اصفهانیه دندون مصنوعیش رو در میاره و بااون چشم دیگش رو گاز میگیره عربه تصمیم میگیره تلافی کنه یه چند دقیقه بعد اصفهانی بازم میگه خوب حالا چند میدی تا رو شلوارت من جیش کنم ولی شلوارت خیس نشه عربه گفت پنج تومن اصفهانیه هم قبول کرد و رو شلوار عربه جیش کرد عربه دید شلوارش خیس شد پنج تومنو گرفت و رفت  


زمان دانشجویی با یکی از دوستان که اصفهانی بود با ماشینش رفته بودیم بیرون (دوتایی), این رفیق ما یه جارو خلاف رفت و پلیس جلوشو گرفت و جریمش کرد, آقا چشمتون روز بد نبینه این رفیق ما یقه مارو چسبید که موقع خلاف و جریمه شدن تو هم تو ماشین بودی باید نصفشو بدی!  


یه اصفهانیه به دوستش میگه : حسن خودکار داری . میگه نه جوهرش تموم شده . به اون یکی دوستش میگه : مجتبی مداد داری میگه نه مدادم نوکش شکسته . اصفهانیه میگه ای بدبختا حالا باید از خودکار خودم استفاده کنم


اصفهانیه داشته تو اتوبان 180 تا سرعت میرفته، افسره جلوشو میگیره، بهش میگه: شما گواهینامه دارین؟ یارو میگه نخیر! میگه: کارت ماشین چی؟ مرده میگه: دارم ولی مال خودم نیست، مال اون بدبختیه که جسدش تو صندوق عقبه! افسره کف میکنه، میره سریع به مافوقش گذارش میده. خلاصه بعد از یک ربع سرهنگ مافوقش میاد، از مرده میپرسه: آقا شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین؟! یارو میگه: چرا قربان، بفرمایین! دست میکنه از تو داشبرد گواهینامه و کارت ماشین رو درمیاره، میده خدمت سرهنگ. سرهنگه میگه: می‌تونم صندوق عقب ماشینتونو بازرسی کنم؟ اصفهانیه میگه: خواهش میکنم، بفرمایید. سرهنگه میره در صندوق عقب رو باز میکنه، میبینه اونجا هم خبری نیست. برمیگرده به مرده میگه: ولی زیردست من گزارش داده که شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین و یه جسد هم تو صندوق عقب ماشینتونه! اصفهانیه میگه: نه قربان دروغ به عرضتون رسوندن! خودتون که مشاهده کردین. به خدا این افسره عقده‌ایه! دوست داره بیخودی به ملت گیر بده! لابد بعدشم گفته که من داشتم 180 تا سرعت می‌رفتم! 


 


یک اصفهانی چایی میاره برای مهموناش ولی قند نمی یاره .می گه به قند بالای یخچال نگاه کنید و چای بخورید یه بچه ای میره تو بحر قنده اصفهانیه میزنه پشت کله پسره می گه من گفتم چای با قند بخور نه چای شیرین


  یه بار یه شیرازی وارد اصفهان میشه از یه اصفهانیه می پرسه :آقا این طرفا دستشویی کجاست؟ اصفهانیه می گه: ته این خیابون زیر یه رستوران پله ها رو بگیر برو پائین. شیرازیه می گه :ممنون آخه یه بدهی به اصفهانیها دارم می خوام بدمو بیام. اصفهانیه که می بینه رودست خورد در جواب می گه:ندادی هم ندادی دادا تا ته بخور یه آب هم روش


اصفهانیه داشته تو خیابون میرفته که یهو میبینه اوضاع دل و روده خرابه و به شدت نیاز به قضای حاجت داره! خلاصه یخورده اطراف چرخ میزنه تا آخر یک توالت عمومی پیدا میکنه. خوشحال و خندان میره تو که یهو دم در یک مردک لندهور جلوشو میگیره، میگه: کجا عمو؟! اینجا توالتش ورودی داره، 200 تومن! اصفهانیه شاکی میشه، میگه: انصافتو شکر! یک ریدن دویست تومن؟! نمیخوام! خلاصه میاد بیرون، یکم دیگه چرخ میزنه میبینه نه اوضاع خیلی خرابه، برمیگرده، میگه: درک بیا اینم دویست تومن. یارو میگه: نـُچ! نرخا بالا رفته، ورودی جدید 500 تومنه! اصفهانیه تا فیهاخالدونش میسوزه، میگه: یعنی چی؟! مگه سر گردنست؟! آدم به خودش برینه به صرفه‌تره! خلاصه باز شاکی میاد بیرون، یکم راه میره، میبینه الانه که وسط آدم و عالم برینه به خودش، زود بر میگرده، باحال زار یک پونصدی میده، میگه: بیا بابا اینم 500 تومن. باز صاب توالت یک ابرو میندازه بالا، میگه: نـُـچ! چون تو مضیقه‌ای ورودیت میشه هزار تومن! اصفهانیه که دیگه عرق از بناگوشش سرازیر شده بوده، میگه: بابا سگ خور! بیا اینم هزار تومن، بزار برم برینم! خلاصه میره تو. مردک توالت‌چی(!) میبینه یک ربع گذشت، نیم ساعت گذشت، یک ساعت گذشت، آقا نیومد بیرون. میره در توالت رو باز میکنه، میبینه اصفهانیه با کمربند خودشو دار زده، یک یادداشت هم گذاشته که: "کسی که تو این گرونی فرق گوز و ان رو نمیفهمه فقط واسه مردن خوبه"!  


یه خانواده اصفهانی بعد از یک هفته که موز خریدند مردند ؟ چون برای اینکه مزه موز نره دیگه آب نخوردند


اصفهانیه پسرش بعد از ده سال از آمرکا برمیگرده میبینه پدرش یک متر ریش داره پسره میپرسه بابا چرا ریش گذاشتی پدرش میگه :آخه مادرت رو طلاق دادم ریش تراش هارو با خودش بردست  


یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه آقا شما را به خدا یقمو ول کنین گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشه  


بچه اصفهانی سر سفره غذا می خورده.باباش با لهجی شیرین اصفهانی بهش میگه باباجون اینقدر غذا بخور که سیر بشی نه اینقدر که خسته بشی  


اصفهانیه میره دکتر میپرسه آقای دکتر من چکار کنم خساستم از بین بره؟ دکتر جواب میده : ژنتیکیه، ولی اگه 18 میلیون خرج کنید مغزتونو جراحی میکنم خوب میشید. خلاصه عملش میکنند بعد که به هوش میاد و میخواد بره خونه میگه: آقای دکتر سکه 25 تومنی باقیه پولمو بدین، اگه توی راه خیلی خسته شدم باقیشو با اتوبوس برم!  


چندتا تهرونی اومده بودن اصفهون گردش، توی میدون نقش جهان درشکه سوار میشن تا کمی تاب بخورن، اسب درشکه زبون بسته بهش فشار میآدو وسط راه یه صدائی ازش در میره، تهرونیها هم برا اینکه درشکه چی رو مسخره کنن بلند بلند بهم دیگه میگن به به، بجه ها درشکه های اصفهان هم رادیو داره، پیرمرد درشکه چی خیلی خونسرد سرشو برمیگردونه و میگه: آره آمو (عمو ) ولی فقط موج تهرونو میگیره


  یه بار یه اصفهانیه داشته با خانوادش از جلوی رستوران رد میشده بوی خوب غذا رو احساس می کنن. به بچه هاش میگه بچا اگه بچای خوبی باشین یه دفه دیگه هم از اینجا ردتون می کنم.  


 یه روز یه رشتیه میره اصفهوون بازار پارچه فروشا اولین مغازه که میرسه میگه :ببخشید پارچه جون دار دارین؟ اصفهونیه میگه بفرمایین این یکی خیلی جون داره رشتیه میگه نه . جوندارتر اصفهونیه میگه این یکی خیلی جونداره رشتیه باز میگه :نه جوندارتر اصفهونیه میگه :ببخشید ها میشه بپرسم برا چیچی می خواین ؟ رشتیه میگه :برای زیر شلواری اصفهونیه میگه : اینو ببرین قول میدم کونتون پاره شه این پارچه پاره نشس  


یه اصفهانی میخواسته پول به کسی بده دستش می لرزید . گفتند زودباش چرا می لرزی ؟ میگه آخه میخوام پول بدم ، جون که نمیخوام بدم که یهو بدم


جشنواره فیلم اصفهان 1- دو نفر با یک تخم مرغ ! 2- تا حالا موز خوردی؟ ! 3- 10 نفر زیر یک چتر ! 4- من هوشنگ 15 تومان دارم ! 5- دیشب باز هم پیتزا خوردم


 اصفهانیه گوشت غذا رو میخوره آبشو میده زنش میگه بخور گوشت توش بوده .نصف شب زنش شورتشو در میاره میده شوهرش میگه بکن کس توش بوده.


بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن میمیره، علی میره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگراف‌خونه می‌گه: هر کلمه هزار تومان، برای تاریخ و امضا هم پول نمی‌گیریم. علی می‌گه بنویس: بهمن تیر خرداد مرداد !


به خودم قول میدهم...


به خودم قول میدهم تورا فراموش کنم
به خودم قول میدهم خاطرات روزهای با 
تو بودن را فراموش کنم
به خودم قول میدهم جمله های عاشقانه ات رافراموش کنم
به خودم قول میدهم نگاه معصومانه ات را فراموش کنم
به خودم قول میدهم لبخندهای شیرینت را فراموش کنم
به خودم قول میدهم تصویر زیبای چهره ات را ازذهنم پاک کنم
به خودم قول میدهم دیگر نامه هایت را مرور نکنم
به خودم قول میدهم دیگر قلبم به عشق تو نتپد
به خودم قول میدهم دیگر به عشق توزیر باران 
نروم
به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو زیر نور مهتاب ننشینم
به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو به دیدار دریا نروم
به خودم قول میدهم دیگربه
عشق توبه آسمان نگاه نکنم
به خودم قول میدهم دیگربه عشق تو به چشمکهای ستاره ها 
نگاه نکنم
به خودم قول میدهم دیگر درلحظه های 
تنهاییم به توفکر نکنم
به خودم قول میدهم اگر باز تورا دیدم به چشمهایت نگاه نکنم
به خودم قول میدهم اگر باز تورا دیدم دلم هوایی نشود
 به خودم قول میدهم 
کسی اشکم را نبیند
به خودم قول میدهم کسی از دل شکسته ام باخبر نشود
به خودم قول میدهم بخاطر ازدست دادنت از خدا گلایه نکنم
اما...
نمیدانم آیا میتوانم به قولهایم عمل کنم؟
آیا میتوانم تنهایی  راتحمل کنم؟