سفارش تبلیغ
صبا ویژن

☆★☆ عشق شیطونک☆★☆

جوک های اصفهانی

    نظر

به اصفهانیه می گن باموز جمله بساز می گه که صبح دادم سرویس ها رو موزاییک کردن


 


اصفهانیه موز میخوره پوستش رو می زاره لای دفتر خاطراتش!


 


اصفهانیه در حال مرگ بوده از زنش می پرسه محمد کجاست ؟ زنش میگه : همین جا کنارت نشسته . میگه علی کجاست ؟ زنش میگه اونطرفت نشسته . میگه حامد کجاست ؟ میگه اونم همین جاست . یهو داد می زنه پس برای چی چراغ اون اتاق بی خودی روشنه ؟


 


زن اصفهانی یه پسر بچه اش را دم بالکن نشونده بود و قربون و صدقه اش می رفت. دست به آلت بچه میذاشته و میگفته ...این قوقولش سیصد تومن. اون قوقولشم چارصد تومن. این یکی شم پونصدتومن.....مرد رند اصفهانی که داشته از زیر پنجره می گذشته رو به زنه میگه : ببخشین آباجی ...شوما که قیمت دستتونه میشه یه قیمتی هم رو معامله ما بزارین؟


 


یه روز یه موش میره خونه ی یه اصفهانی سو هاضمه می گیره میمیره


 


یه روز یه اصفهانی موز میخوره معده اش تعجب میکنه


 


یک اصفهانیه جوهر خودکارش تموم میشه ترک تحصیل میکنه راضی


 


اصفهانی یه با اتومبیلش وارد تعمیرگاهی شدو به مکانیک گفت: لطفا یه استکان روغن توی موتور، یه لیوان آب توی رادیاتور بریزین. مکانیک گفت: لاستیکاتون هم کم بادن اجازه بدین توش کمی سرفه کنم!!!


 


اصفهانیه داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام می دهند یا نه.


 


در هلند نمایشگاه گلی برپا شده بود و اصفهانی یه به نمایندگی از ایران در این نمایشگاه شرکت کرده بود . مدتی که اصفهانی یه توی غرفه نشسته بودحوصله اش سرمی ره و برای سرکشی به غرفه های دیگه از غرفه خارج می شه و می ره سراغ غرفه ی هلند و از هلندی یه می پرسه : ببخشین عمو شما چه گلی رو پرورش می دین؟هلندی یه با افتخار می گه : در کشور هلند ،ما گل لاله پرورش می دیم.اصفهانی یه با خنده می گه : این که چیزی نیست. ما تو ی اصفهون بچه هامون کونشونو با این گل شما پاک می کنن... و از غرفه ی هلندی یه می ره.هلندی یه می ره سراغ غرفه انگلیس و جریانو براش تعریف می کنه. انگلیسی یه می گه : بگذار بیاد خودم حسابشو می رسم. اصفهانی یه سراغ غرفه انگلیُسی یه می آد و سوالش را تکرار می کنه. انگلیسی یه می گه : ما در کشورمان گل رز پرورش می دیم و 700 گونه رز داریم و... اصفهانی شیطون دو باره می گه : اولا که گل رز بومی اصفهونه و ثانیا این که چیزی نیست توی اصفهون ،بچه های ما کونشونو با گل رز پاک می کنن. و از غرفه انگلیسی میره. آن دو تصمیم می گیرن که برن سراغ اصفهانی یه وهمین جوابو به خود اصفهانی یه تحویل بدن. با زیرکی و موذیانه خودشونو به غرفه ی اصفهانی یه می رسونن و ازش می پرسن : ببخشین توی شهر شما چه گلی پرورش می شه؟ اصفهانی یه با خنده می گه : توی شهر ما اصفهون کاکتوس پرورش میشه ...حالا اگه میتونین ، بیایین کونتونو باهاش پاک کنین!!!


 


 


یه روز یه آلمانی و یه تهرانی و یه اصفهانی می افتند تو دریا نهنگه میاد آلمانیه و تهرانیه را میخوره ازش میپرسند پس چرا اصفهانی را نخوردی میگه آخه دو سال پیش یه اصفهانی خوردم تا حالا اسهالم


 


یه روز یه اصفهانی ازدواج میکنه برای اینکه خرجش کمتر بشه تنها میره ماه عسل


 


یه روز یه اصفهانی قرص اکس می خوره میره تو تاکسی دونفر را حساب میکنه؛


 


در اصفهان هیچکس ساعت ندارد برای اینکه همه از ساعت میدان شهر استفاده می کنند .


اصفهانیه یه موز میخوره تا یه هفته دستشویی نمیره!


پدر عروس اصفهانی به مادر عروس: یارو اومده‌س، دیده‌س، پسندیده‌س، برداشته برده‌س، خورده‌س، مالونده‌س، چلونده‌س، زده‌س پکونده‌س، حالا آورده میگه: پاره‌س


 


یه اصفهونیه زنش رو توی عربستان گم می کنه. بعد از دو هفته زنش بهش زنگ میزنه میگه حاج آقا دو کلمه حرف حساب دارم: نه پولت پولس نه دولت لولس


 


یه وزنه محکم از بالای یه ساختمون می افته روی پای یه اصفهانی، اصفهانی داد میزنه:آخ! کفشم، اوخ!


 


یه روز یه مردی در اصفهان در یه خانه ای را میزنه و مقدار آب برای رفع تشنگی درخواست میکنه دختر بچه ای دم در میاید و یک کاسه دوغ خنک به مرد میده ، وقتی مرد تا آخر دوغ را سر میکشد به دختره میگه کوچولو شما هر که درب خانه تان را بزنه و آب بخواهد بهش دوغ خنک میدید دختر بچه میگه نه بابا دیشب مهمان داشتیم دوغ درستکردیم منتها سوسک افتاد توش برای همین چون می خواستیم دور نریزیم دادیم شما خوردید ، با شنیدن این حرف مرد عصبانی میشه و میزنه کاسه دوغ را میشکنه، آنوقت دختر داد میزنه و میگه مامان - مامان این آقائه زد کاسه غذای سگمان رو شکست


 


از 5 راه میشه تشخیص داد یه نفر اصفهانیه ، اول اینکه همشون زیرشلواری آبی راه راه می پوشن ( البته شاید با خوندن این مطلب سریع اونو عوض کنن ) ، دوم اینکه با خوردن هر قلوب نوشابه نگاهی به شیشه میکنن به کجا رسیده ، سوم اینکه تا در بستنی رو باز میکنن سریع یه لیس به درش میزنن ، چهارم اینکه وقتی براشون مهمون میاد دم در می ایستند و به جای اینکه بگویند بفرمائید تو میگن چرا نمیای تو ، پنجم اینکه من اصفهانی نیستم ، ولی چرا این کار ها رو میکنم  


 


بچه یه اصفهانی شکم درد میگیره میبرنش بیمارستان دکتره بعد از عمل از اتاق عمل میاد بیرونو میگه الحمد و لله عمل با موفقیت انجام شد و ما این سکه 5 ریالی رو از شکم بچه در اوردیم اصفهانیه میره جلو میگه آقای دکتر اول 5 ریال ما رو بدین حسابمون با هم قاطی نشه .