چشمهای آسمونی
توی آسمون چشمات گفتی ابرهای بهاره
خبر کوچ مسافر پاییزویادم میاره
گفتی با من تو میمونی توسفر تو جاده سرد
من و تنها نمیزاری با دلی خسته پر درد
حالا میبینم که اشکات حرفاتو بارونی کرده
انگاری فصل خزونه غنچه دلت چه زرده
نمی دونم حالا دیگه من وتنهایی وجاده
بی عسل ترانه خوندن بادوتاپای پیاده
اما میرم امامیرم تانمونه جاده تنها
خاطرات خوب عشق و حرفهای قشنگ و زیبا
اما میرم امامیرم جاده رو تنها نزارم
تا گل بنفشه هارو توی جاده ها بکارم