سفارش تبلیغ
صبا ویژن

☆★☆ عشق شیطونک☆★☆

لحظه بدرود

هیچ میدانی


پررنج ترین گاه و گذر


که دمی بیش هم نیست


لحظه ی بدرود است؟!


لحظه ای سخت و غریب


با سکوتی که همه فریاد است


دل سودایی پا بسته به مهر


از درون قفس سینه پر تاب و طپش


سر به دیوار قفس می کوبد


ناله سر می دهد از درد جدایی که بمان...


پای بر جای همی لرزد و گوید که مرو...


چه توان کرد که باید رفتن؟!


این دم بدرود است...


به جز این چه توان گفت:«آیا


باز هم لحظه ی دیدار رسد؟»