سفارش تبلیغ
صبا ویژن

☆★☆ عشق شیطونک☆★☆

دوستی.........

دوستی


دل من دیر زمانی است که می پندارد :


« دوستی » نیز گلی است ؛


مثل نیلوفر و ناز ،


ساقه ترد ظریفی دارد .


بی گمان سنگدل است آنکه روا می دارد


جان این ساقه نازک را - دانسته- بیازارد !


در زمینی که ضمیر من و توست ،


از نخستین دیدار ،


هر سخن ، هر رفتار ،


دانه هایی است که می افشانیم


برگ و باری است که می رویانیم


آب و خورشید و نسیمش « مهر » است


گر بدانگونه که بایست به بار آید ،


زندگی را به دل‌انگیزترین چهره بیاراید .


آنچنان با تو در آمیزد این روح لطیف ،


که تمنای وجودت همه او باشد و بس .


بی‌نیازت سازد ، از همه چیز و همه کس .


زندگی ، گرمی دل های به هم پیوسته ست


تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست .


در ضمیرت اگر این گل ندمیده است هنوز ،


عطر جان‌پرور عشق


گر به صحرای نهادت نوزیده است هنوز


دانه ها را باید از نو کاشت .


آب و خورشید و نسیمش را از مایه جان


خرج می باید کرد .


رنج می باید برد .


دوست می باید داشت !


با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد


با سلامی که در آن نور ببارد لبخند


دست یکدیگر را


بفشاریم به مهر


جام دل هامان را


مالامال از یاری ، غمخواری


بسپاریم به هم


بسراییم به آواز بلند :


- شادی روی تو  !


ای دیده به دیدار تو شاد


باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست


تازه ، عطر افشان گلباران باد .