سفارش تبلیغ
صبا ویژن

☆★☆ عشق شیطونک☆★☆

سرزمین تنهایی




دانه کوچک به آرامی خود را در دل خاک جای کرد


هنوز ترس و دلهره را می توان از چهره اش خواند


ترس از سرما تاریکی درد


دانه چند صباحی به خواب رفت


او میخواست وقتی دوباره بیدار می شود


زیبایی زندگی را در کنارش حس کند


کم کم زمان گذشت و دانه کوچک پوستین پاره کرد


جوانه زد و از دل خاک بیرون آمد


هر روز که می گذشت به زیبایی او افزوده می شد


زمان طی شد حال دانه ما تبدیل به یک گل شده


ولی هنوز نگرانی ,اندوه و غم وغصه را میتوان از چهره اش خواند


او با همه ناملایمتی های روزگار و زندگی جنگید تا به اینجا رسید


حال چند سالی ایست که گل کوچک تبدیل به یک گل پر شاخ و برگ گشته


روی هر شاخه اش ده ها غنچه زیبا روییده


و او منتظر شکوفا شدن غنچه هایش است


غنچه های که دانه هایش یاد او را در خاطرات زنده نگه خواهد داشت


گل ما بسیار ناراحت و غصه دار است


زیرا غنچه های او تبدیل به یک رز سرخ نشده اند


بلکه هر کدام با رنگی گلبرگ را کنار زده و پدیدار شده اند


سرخ آبی قرمز سیاه زرد و رنگهای گوناگون


که به ظاهر بسیار زیبایند


ولی در باطن انگار این غنچه های برادری و خواهری خود را از یاد برده اند


و هر کدام راه خود را از دیگری جدا کرده


راستی چه بر سر این گل زیبا خواهد آمد؟


 




 


دوستت دارم

نمی توان در واژه ها گنجاند احساس من را به تو... احساس من به تو نیرومند ترین


احساسی است که تا کنون داشته ام ... با این حال هنگامی که می خواهم آن را به تو


بگویم یا حتی آن را برایت بنویسم ، واژه ای را نمی یابم که حتی بتواند احساسی نزدیک


به ژرفای احساس مرا بیان کند ... وگر چه نمی توان جوهر چنین احساس شگفت


انگیزی را بیان کرد.


می توانم بگویم در کنار تو چه احساسی دارم:


آن گاه که در کنار توام گویی پرنده ای هستم که آزاد در آسمان صاف و آبی رنگ بال


می گشاید ... آن گاه که در کنار توام گویی گلی هستم که شاداب گلبرگ هایش را


می گشاید... آن گاه که در کنار توام گویی موج هستم در اقیانوس که توفنده بر ساحل


 می کوبد... آن گاه که در کنار توام گویی رنگین کمان هستم در پس طوفان، که سربلند


رنگهایم را نمایان میسازم... آن گاه که در کنار توام گویی غرق در زیبایی گشته ام .


و این تنها بخش کوچکی است از احساس شگفت انگیز که در کنار تو دارم....


شاید واژه عشق را از آن رو ساخته اند تا ژرفا و شکوه احساس من به تو را بیان کند و


 انگار که این توان را ندارد .


ولی بدان خاطر که عشق کماکان بهترین واژه هاست بگذار هزار بار بگویم:


بیش از «عشق» عاشق تو هست


دوستت دارم

*با من زاده شو و عشق من باش. ما در کنار هم به شادیهای نو دست خواهیم یافت....شادی ماسه هاس طلایی، شادی شبنم های بلورین با طناب های ابریشمی و گره های نقره ای....

 

*عشق من، تو در روح و جسم من تنیده ای...

* بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید.

* تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی، ولی برای بعضی از افراد تمام دنیا هستی.

* دوست واقعی کسی است که دست‌های تو را بگیرید ولی قلب تو را لمس کند.

*در دنیا هیچ چیز جز عشق کامل و نگاه عاشقانه وجود ندارد.

 

*عشقی که در قلب انسان به ظهور می نشیند هیچ نیازی به خاطرات دوردست ندارد.عشق نیرویی جادویی است...هر یک از احساسات ما به گذشته نیازمندند تا شکل بگیرند،اما عشق در لحظه ی تولد چنان در دل و ذهن می نشیند که گویی از گذشته های دور با ما بوده و آن را می شناختیم.