سفارش تبلیغ
صبا ویژن

☆★☆ عشق شیطونک☆★☆

سرگذشت عشق

 


یادم میاد باز اون روزا
که بودن از جنس خدا
برای با تو بودن
هر روز میکردم دعا

فرشته بودی واسه من
پاک و منزه از گناه
دور از همه سیاهیا
جدا بودی از آدما

با دیدنت پر میزدم
با این خیال و فکر و حال
که تو هم منو دوستم داری
میرفتم تا آسمونا

تموم شد این خاطره ها
منو تو مال هم شدیم
واسه یه عشق پاک و ناب
همدل و هم قسم شدیم

برای تو هدیه دادم
حلقه ای از ستاره ها
تا که بدونن همگی
دوستت دارم خیلی زیاد

هلهله عاشقیمون
پیچید میون آدما
گفتن همه از عشقمون
چون عشق لیلی مجنونا

تا رسید اون شب سیاه
اشک و دیدم توی چشات
با هق هقت گفتی بهم
دوستت ندارم به خدا

تموم دنیا یه دفه
خراب شد روی سرم
گفتم برو شوخی نکن
دیگه نگو از این جکا

گفتی آره این یه جکه
از اون جکای گریه دار
اما داره حقیقت
شب و روزم شده فنا

گفتم چرا گفتم چرااااا
تو که دلت پیشم نبود
چرا گفتی دوستم داری
چرا منو گولم زدی
گفتی فقط منو داری

گفتی تو رو دوستت دارم
اما نه اندازه اون
گفتی میخوام برم دیگه
همیشه باشم پیش اون

گفتم برو ولی بدون
دوستت داشتم تا پای جون
این آخرین شعر منو
توی
غروب عشق بخون


 


گله از عشق

 


گله دارم از تو ای عشق
تو که اشکامو ندیدی
همه قلبمو شکستند
تو صداشو نشنیدی

این همه نامهربونو
در کنارم آفریدی
اما اون که آرزومه
بیقرارم آفریدی


****

تا کی باید با عکس اون
از لحظه ها گذر کنم
بوسه به عکسش بزنم
غصه هامو بیشتر کنم

تا کی باید با یاد اون
کبوترا رو پر کنم
با دیدن پروانه ها
گوش خدا رو کر کنم

داد بزنم بهش بگم
آه ای خدا آه ای خدا
این ها همه آزاده اند
پس من چرا؟ پس من چرا؟

بالی به من بده میخوام
فاصله ها رو بشکنم
برای دیدن گلم
از همه چیز دل بکنم

****

همه ستاره ها رو
خط بزن از آسمونم
به جاش اون برق چشاشو
بده یک لحظه نشونم

همه ترانه هامو
پیش چشمات میسوزونم
نا بزاری قطعه ای رو
واسه چشاش بخونم

****
بگیر از من لحظه هامو
بده یک لحظه نگاهش
همه دنیامو فنا کن
بده یک بوسه ز کامش

نفسم در سینه حبس کن
بده یک لحظه هوایش
هوسم را شعله ور کن
با شمیم گیسوانش


عشق یعنی..



عشق یعنی شب نیایش با خدا
تا طلوع صبح دلتنگی دعا

عشق یعنی آه دیگر پشت آه
سوز دل را پرکشاندن تا به ماه

عشق یعنی گریه های بی صدا
چشم خیس دختری دور از نگاه

عشق یعنی لحظه های انتظار
دل به فردا بستن و روز بهار

عشق یعنی بارش از دیده چو ابر
 بهر دیدار دوباره باز صبر

عشق یعنی بهترین حس نیاز
 
سوی تنها خالق هستی نماز

عشق یعنی این منه دیوانه وار
 کرده ام خود را فدای عشق یار


تنها عشق

*تنها عشق!!!!

به پیرامون خود می نگرم

و درختان پر از شکوفه را می بینم

غروب صورتی رنگ

و کودکان خندان و پر نشاط را

به پیرامون خود می نگرم

و مردمی را هم می بینم که از جنگ هسته ای می گویند

و در شگفتی فرو می روم

که چگونه توانسته ایم چنین نیروی ویران گردی

در دنیایی چنین زیبا به وجود آوریم

به پیرامون خود می نگرم

و می بینم

پر از چیزهای هراس انگیز است

ولی سپس تو را می بینم

و می دانم که عشق من به تو

اراده ای به من می دهد

که خوبی های زندگی را گرم بدارم

و کششی تا

با بدی های آن بستیزم

تو را می بینم و می دانم

تنها عشق

دلگرمی ماست

بر این که دنیا

زیبا خواهد ماند

ار تو متشکرم

که دنیای مرا زیبا کرده ای.